پارت نهم

زمان ارسال : ۴۷ روز پیش

*شروع موسیقی*

مردی در حالی که مدام به پشت سر خود نگاه می‌کرد توی تاریکی می‌دوید... سریع و بی وقفه! در میان انبوه درختان و شاخه‌های خشکیده‌شان...

ناگهان پایش به سنگ کوچکی که در خاک گرفتار بود، برخورد کرد و سکندری خورد. تا زانوانش خم شد ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید